علت اصلی تهدید و انقراض گونه‌ها


ما در دوران صنعتی زندگی می کنیم. بیشتر ما در محیط زیست غیرطبیعی محصور شده ایم. این احاطه شدن و تعامل مستمر ما با مصنوعات انسانی، باعث شده تا از وابستگی مطلق خود به محیط زیست بزرگتر، غافل باشیم. هر چیزی كه ما لمس می کنیم، احساس می کنیم، بو و یا مزه می‌كنیم در نهایت از مواد اولیه طبیعی ساخته‌ شده‌اند. این تنوع گونه‌های زیستی بوده که شرایط تکامل و بقای بشر را فراهم ساخته است.


به اعتقاد دیرین شناسان، طی 500 میلیون سال اخیر، پنج انقراض عمده بر کره زمین رخ داده كه جامعه علمی آن را «انقراض های جمعی» می‌نامد. یكی از مشهورترین این انقراض ها، در حدود 65 میلیون سال پیش رخ داد كه احتمالا مربوط به برخورد یك سنگ آسمانی بزرگ با زمین بود و منجر به پایان حیات دایناسورها شد.


انقراض‌های جمعی معمولا به صورت طبیعی هر 100 میلیون سال یكبار رخ می‌دهند و مدت زمانی طولانی پس از وقوع آنها باید بگذرد تا زندگی به روال عادی باز گردد. و بازگشت زندگی طبیعی، به این صورت است که گونه های جدیدی از حیات ظاهر می شوند نه اینکه گونه های قبلی باز می گردند.به عبارتی ساده‌تر، انقراض گونه ها همیشگی است. 


زیست شناسانی كه در نظرسنجی موزه تاریخ طبیعی آمریكا در نیویورك شركت كرده بودند اعتقاد داشتند كه ما در حال حاضر در اواسط ششمین انقراض جمعی زمین هستیم، و این انقراض، سریع ترین انقراض در تاریخ کریه زمین است حتی سریعتر از زمانی كه دایناسورها از بین رفتند. اما این انقراض به سبب برخورد یك سنگ آسمانی با زمین پدید نیامده بلكه عامل آن، یك موجود دو پا است كه خود را اشرف مخلوقات می‌داند.


هر چند انقراض حتی در شرایط طبیعی هم رخ می‌دهد اما ما باعث بوجود آمدن یک انقراض جمعی شده‌ایم كه به هیچ وجه طبیعی نیست. در نظر زیست شناسان، انقراض 10 تا 25 گونه در هر سال، «عادی» تلقی می شود اما در حال حاضر، سالانه حداقل چند هزار گونه و شاید هم دهها هزار گونه را برای همیشه از دست می‌دهیم.


ما نه تنها باید به نجات و محافظت نهنگ‌ها، چیتاها، پانداها و سایر موجودات جذاب و دوست داشتنی بپردازیم بلكه باید گیاهان (شامل پلانكتون‌ها؛ موجودات میكروسكوپی كه پایه زنجیره غذایی اقیانوس‌ها هستند)، قارچ‌ها، باكتری‌ها و حشرات را هم حفظ كنیم. شما این موجودات را روی در یخچال، در باغ وحش یا در برنامه‌های تلویزیونی نمی‌بینید اما وجود آنها برای تداوم زندگی روی زمین ضروری است؛ حتی بیشتر از وجود انسان‌.



ادوارد اُ ویلسون، زیست شناس و استاد دانشگاه هاروارد كه برای نخستین بار از واژه «تنوع زیستی» استفاده كرد می‌گوید كه حتی نقش مورچه در بقای حیات روی زمین مهم‌تر از نقش انسان است. او می‌گوید: «حتی اگر بشر به طور كامل از بین برود، سایر اركان حیات -به جز حیوانات اهلی و برخی گیاهان كه كسر كوچكی از جانداران سیاره هستند- از انقراض بشر بسیار سود خواهند برد.» در صورت انقراض گونه بشر، جنگل‌ها بازخواهند رست و گازهای موجود در اتمسفر به ثبات خواهند رسید. جمعیت ماهی‌های 


اقیانوس‌ها احیا می شود و گونه‌های در معرض انقراض به تدریج تكثیر خواهند شد. البته نبود انسان یك ضایعه بزرگ است اما با توجه به نجات سایر گونه‌ها، محیط زیست این سیاره شرایط خیلی بهتری بدون انسان خواهد داشت چون رفتار انسان با زمین بسیار ستمگرانه بوده است.


به گفته ویسلون، اگر به جای گونه انسان، همه مورچه‌ها از بین بروند، نتیجه آن اسفبار و فاجعه‌آمیز خواهد بود. مورچه ها، بخش اعظم خاك زمین را زیر و رو می کند و اجازه می‌دهند هوا به خاک برسد. آنها شكارچیان بزرگ حشرات دیگر هستند و 90 درصد موجودات زنده و بسیار كوچك را به چرخه مواد مغذی خاك باز می گردانند. همچنین بسیاری از گیاهان هم به واسطه مورچه ها تكثیر می‌شوند.«اگر مورچه‌ها نباشند، تعداد زیادی از سایر گونه‌ها نیز منقرض خواهند شد و برخی اكوسیستم ها ، از هم خواهند گسیخت.» 



گونه‌های بی‌شماری از باكتری‌‌ها، قارچ‌ها و سایر موجودات میكروسكوپی مانند مورچه‌ها برای بقای همه اكوسیستم‌ها ضروری هستند. چند گونه باید از بین بروند تا اینكه تار و پود زندگی از هم گسیخته شود؟ هیچکس نمی‌داند.


اما به اندازه كافی اطلاعات داریم كه مطمئن باشیم؛ منقرض شدن گونه‌ها تنها یك تراژدی برای خود گونه‌های از بین رفته نیست. هر چه تعداد گونه‌های گیاهی، حیوانی و سایر اشكال زندگی در یك منطقه زیستی بیشتر باشد، آن منطقه مقاومت بیشتری در برابر آسیب ها خواهد داشت و بهتر می‌تواند نقش زیست محیطی خود در تصفیه آب، غنی‌سازی خاك، حفظ پایداری آب و هوا و همچنین تولید اكسیژنی را كه ما تنفس می‌كنیم، ایفا كند.

سایت جامع حیوانات ایران